Lustrous moon & venus & love
Lustrous moon & venus & love

God is one


وقایع و اتفاقات3

 روز جمعه 94.2.4:  صب ساعت 4 خوابیدم......ساعت 8 بیدار شدم و دیدم دخی 6:43  مسیج داده که بستریش کردن و دعاش کنم... ......

خوابالو بودم یهو استرس گرفتم و بلند شدم و شروع کردم به آیه الکرسی خوندن.........انگار داشتن رخت میشستن......

همش با خودم میگفتم یعنی الان در چه حاله.......ظهر رفتیم خونه مادربزرگ اینا.....

همه اونجا بودن.......من اصلا حواسم جای دیگه بود......تا ساعت 4:19 که اس داد همه چی تموم شد........

آخ گل از گلم شکفت......و شروع کردم به گپ زدن باهاش و تبریک واسه قدم نو رسیده......

گفت که ساعت 7:40 به دوینا اومده اوووجولاتمون.......و یه عکسم از نی نی برام فرستاد........

خیلی خوشحال شدم......

بعد از خونه مادربزرگ رفتیم دور دور که پدر پیچید به سمت پارک لوله......

حدودا یک ساعتی تو پارک قدم زدیم و بعد خونه.......

روز شنبه 94.2.5: اشتباه بزرگی کردم و دیلیت أکانت کردم و داغون بودم.......روز مزخرفی بود....

روز یکشنبه 94.2.6 : بازم رو مود نبودم.......

روز سه شنبه 94.2.8 : صب با مامان رفتم و اقدام کردم واسه کد گرفتن......

بالاخره به هدفم رسیدم.....یه تصمیمی که چند ماه یا شایدم یک سال بود که گرفته بودم ولی جور در نمیومد  انجامش بدم رو انجام دادم!!!

فعلا مراحل اولیه ش طی شد........

عصر آش دندونی سامیار را خوردم.....عشقمممم آش دندونیه......

شب خییییلی دلشوره داشتم.....یه جوری بودم.....نمیدونستم فردا چی میخواد بشه.......و یه جورایی ذوق داشتم........

انقد فکرم مشغول بود که از ساعت 12 رفتم که بخوابم ولی 4 صب خوابم برد.........

روز چهارشنبه 94.2.9 ....

6 بیدار شدم...یعنی همش 2 ساعت خوابیدم.....

از چند روز قبل تصمیم گرفته بودم زودتر از روزای دیگه از خونه بزنم بیرون....هم واسه خاطره اینکه برم جایی همم اینکه به سرکلاس ریزپزدازنده برسم....

ساعت 7:40 از خونه زدم بیرون.......رفتم یه جا......

و بعد برگشتم به مسیر اصلیم و رفتم سوار اتوبوس شدم و راهی دانشگاه شدم......

تو راه با آبجی چت میکردم و موسیقی گوش میدادم......

 دلم خیلی گرفته بود......تا برسم به دانشگاه کلی گریه کردم.....

سر سه راه پیاده شدم و رفتم پیش مسئول آموزشی واسه گرفتن فرم کارآموزی.....

تا دیدمش گفتم سلام آقای......اومدم فرم کارآموزی بگیریم گفت مگه تو نگرفتی فررررررم؟؟؟؟.....

خندیدم گفتم نشد اونجا......خداروشکر حالش خوب بود و خندید گفت عب نداره برو درخواست بده بیام فرم جدید بدم.....

گفتم درخواست دادم......گفت باشه پس الان میام....

خلاصه اومد و شروع کرد به آماده کردن فرم من......یهو گفت تو پسوند نداشتی؟؟؟

خندیدم  و گفتم حذف کردم دیگه و بعد  گفتم چه خوب یادتون مونده.....خندید گفت آرره یادمه......کلا رو مود بود....

بعد گفت چی بود و اونجا کجا میشه و پدرتم حذف کرده یا نه و راجع به آشنا پیدا کردن تو جایی و اینا حدوده 10 مین صحبت کرد تا فرم آماده شه.......

بعد رفتم فرم رو بدم رئیس امضا بزنه مسئول اداری از طرف رئیس امضا زد و مهر کرد بعد گفت میخوای بری فلان جا کار کنی؟؟؟؟......فلان کارم میکنی؟؟؟؟؟

گفتم ای بابا این سومین فرمه که میگیرم هنوز جور نشده برم.........گفت ایشالا اینجا میشه......گفتم ایشالا و تشکر و اومدم بیرون.......

رفتم ساختمون بالا........طبقه چهارم و دیدم همون لحظه استاد هم اومد با پسرا.......

رفتیم سر کلاس و .......تقریبا 20 مین گذشته بود شیدا و عاطی اومدن.......

معصومه خانی نیا هم اومد......ساعت 2 تموم شد و اومدیم اتوبان سریع سوار اتوبوس شدیم.....

شیدا و عاطی جلوی من نشسته بودن و من صندلی عقب با یه خانومه دیگه.....

شیدا و عاطی میخواستن برن هفت حوض......ولی من نرفتم و باهاشون خداحافظی کردم........ا

صلا رو مود نبودم و خیلی دپرس........جوری که اگه خیابون نبود میشستم یه گوشه و فقط گریه میکردم........

تو راه شخصی  رو دیدم که توجه منو به خودش جلب کرد.......رفتم پیشش و کلی صحبت کرد و بهم انرژی داد..........

یعنی کلا حالم عوض شد........از درون حالمو درست کرد......

خیلی خوشحال شدم وتشکر کردم و به راه خودم ادامه دادم.....

وقتی که داشتم میرفتم یهو با خودم گفتم ببینااااا قسمت بود با شیدا اینا نرم..........

چقدرررر خدارو شکر کردم  که حالمو درست کرد......

یعنی این حرکتی که زد باعث شد 15 روز زودتر حالم درست شه......بازم شکرت......

ساعت 5 رسیدم خونه.....تا 7:25 بیدار بودم بعد خوابیدم تا 8:50.....

شب پدر و عمو بزرگه و خانوادش و مادربزرگ رفتن تبریز........

آخه دایی مادربزرگ فوت کرده بود.....

پدر خیلی اصرار کرد که ما هم بریم ولی ما راضی نشدیم..........

روز پنج شنبه 94.2.10 : ظهر ساعت 2:30 تا 6 با دوستم مونا بودم.......

شام خونه سارا اینا دعوت بودیم.....ما و عمه اینا و دایی بزرگه و عمو وسطی و عمو کوچیکه.....

خوش گذشت......اون دو تا شیطون فقط دل میبرن.....خصوصا ساناز.....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





جمعه 11 ارديبهشت 1394برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

 



لحظه رفتنیست و خاطره ماندنیست........... تمام ادبیات عشق را به یک نگاه می فروختم ، اگر لحظه ای ماندنی بود و خاطره رفتنی .....


 

Memorabilia of my life 1
Beautiful & lovely Poems
Religion
Sentences of advice
Poems about Friend
Victory in this world and hereafter the shrine of Imam Hussein
Short Story
Memorabilia of my life 2
Memorabilia of my life 3
Advice of Devil
Memorabilia of my life 4
Memorabilia of my life 5
First love
Memorabilia of my life 6
Memorabilia of my life 7
Memorabilia of my life 8
Memorabilia of my life 9
New chapter of my life

 

 روزمره گی
 روز پنجشنبه 96.2.7
 گوشه از خاطرات اواخر فروردین 96
 سومین باری که با هم بودیم 96.1.23....
 دومین باری که با هم بودیم 1396.1.21
 نوروز 1396
 تولد 24 سالگی...95.11.23.....
 یکی از نشانه های دیوونگی...
 برای اولین بار 95.12.25
 روز چهارشنبه 95.7.28
 ماه رمضـــــان 95 (سفـــــر به مشـــهد و تبریــــــز)
 روز چهارشنبه 95.2.15
 نوروز 95
 جشـــن تولــد بیست و سه سالگیـــم
 نیو لوکیشن!
 امتحانات ترم آخر ......خرداد 94
 از 24 تا 26 اردیبهشت.....
 آخرین روز دانشگاه 94.2.23.................
 دو شب پرهیجان
 خانم ....... <3
 وقایع و اتفاقات3
 وقایع و اتفاقات2
 وقایع و اتفاقات
 دیدارررررر هایم با عوووشقم در ایام تعطیلات....
 همینجوری.....
 شنبه شب...93.12.16.........
 روز سه شنبه 93.12.5.......روز مهندس و روز پرستار مبارک!
 سپیده.....!
 روز چهارشنبه 93.11.29.....اولین جلسه تو ترم 8......
 93.11.29.....روز عشق ایرانی مبارک!....
 همین الان یهویی بس که دلم گرفته بود......سه شنبه 8 شب 93.11.28....
 روز شنبه 93.11.25 .....دیدن سپیده برای سومین بار در سال 93......
 بامداد شنبه 93.11.25 ساعت 12:30 تا 1......
 23 بهمن 93..............پنج شنبه!
 عالـــــــــــــی
 این 10 روز
 خنده......دی.....
 یاد خاطرات.....93.11.10 ....آخره شب روزه جمعه.......
 این چن وقت.....
 وااااااااای آخره خنده س.......93.10.10........
 بازم یاده تو آجی گُلی......<3.....
 یه خاطره خیــــــلی خوووووووب <3 <3 <3.....93.10.3 تا 93.10.5.......
 هفته آخر دانشگاه در ترم 7
 از اینور اونور
 دو روزه دانشگاه
 دلم برات تنگ شده........یکشنبه 93.9.2 ساعت 22:30.........
 بازم دانشگاه.....
 شب 93.8.25........
 این روزا.........

 

مهر 1396
ارديبهشت 1396
فروردين 1396
اسفند 1395
بهمن 1395
مهر 1395
تير 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
تير 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390
تير 1390
خرداد 1390
ارديبهشت 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389

 

Desert Rose

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فروزنده ماه و ناهید و مهر و آدرس solarvenus.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دانلود نرم افزار max plus
سامانه انتگرال گیری آنلاین
من و سپیده
computer
به امید غروب یاس و طلوع امید
یه وب مثل نویسنده اش
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 100
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 132
بازدید ماه : 130
بازدید کل : 6885
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 149
تعداد آنلاین : 1



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 100
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 132
بازدید ماه : 130
بازدید کل : 6885
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 149
تعداد آنلاین : 1
('http://LoxBlog.Com/fs/mouse/048.ani')}

<-PollName->

<-PollItems->

<-PollName->

<-PollItems->